سلام عزیزم . دارم برات نامه مینویسم . اخرین نامه زندگیمو . اینجا
اخر خطه زندگیمه . کاش من و تو لباس عروسی میدیدی . مگه نه
اینکه همیشه ارزوت همین بود ؟
علی جان دارم میرم . دارم میرم که بدونی تا اخرش رو حرفام ایستادم و
میبینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم . دیدی بهت گفتم باز هم با
هم حرف میزنیم ؟ ولی کاش حرفای تو رو هم میشنیدم . دارم میرم
چون قسم خوردم . تو هم خوردی . یادته ؟ ! گفتم یا مرگ یا تو . تو هم
گفتی یادته ؟ علی تو اینجا نیستی . من تو لباس عروسم تو کجایی ؟
داماد قلبم تویی چرا کنارم نمیایی ؟ کاش بودی و میدی مریمت چجوری
لباس عروسیشو با خورن رگش داره رنگ میکنه . کاش بودی و
میدیدی مریمت تا اخرش رو حرفاش ایستاد . علی مریمت داره میره تا
بهت ثابت کنه که دوست داره . حالا که چشام داره سیاهی میره . حالا
که همه بدنم داره میلرزه . همه زندگیم مثل یه سریال داره از جلوی
چشام میگذره . روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد یادته ؟ روزی که
دلامون لرزید یادته ؟ روزای خوب عاشقیمون یادته ؟ نقشه های اینده
مون یادته ؟ علی من یادمه . یادمه بزرگتر هامون همونایی که همه
زندگیشون بودیم چطور ا رو قلب هر دومون گذاشتن . یادمه روزی که
بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو
پیشش . یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری
اسمشو بیاری یادته اون روز چقدر گریه کردم و با دستت اشکامو پاک
میکردی و میگفتی چشمات وقتی گریه میکنی قشنگ تر میشه .
میگفتی که من بخندم . علی حالا بیا ببین چشمام اندازه کافی قشنگ
شده یا بازم گریه کنم ؟ هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت یه شهر
غریب که چشات تو چشم من نیفته ولی نمیدونست عشق تو تو قلب منه
نه تو چشام . روزی که بابام مار و از شهر و دیارمون اواره کردچون
من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود و واسه انیده ام هیچ
پولی نداشت ولی نمیدونست ارزوهای من تو نگاه تو نه تو دستات .
دارم به قولم عمل میکنم علی . هنوز رو حرفام هستم یا تو یا مرگ .
پامو از این اتاق بذارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو رو ندارم .
نمیتونم ببینم جای دستای گرم تو دستای یخ زده غریبه ای تو دستام
باشه . همینجا تمومش میکنم . واسه مردن دیگه از بابام اجازه
نمیخوام . وای علی کاش بودی میدیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید
لباس عروس چقدر بهم میان ! عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم . دلم
برات خیلی تنگ شده میخوام ببینمت . دستم میلرزه . طرح چشمات
پیش رومه . دستام و بگیر منم باهات میام .
پدر مریم نامه تو دستشه . کمرش شکست . بالای سر جنازه دختر
قشنگش ایستاده داره گریه میکنه . سرش و برمیگردونه که به جمعیت
بهت زده و داغدار بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چارچوب در یه
قامت اشنا میبینه . اره پدر علی بود . اونم یه نامه تو دستشه .
چشماش قرمزه . صدرتش با اشک یکی شده . نگاه دو تا پدر تو هم
گره خورد نگاهی که خیلی حرفا توش بود . هر دو سکوت کردن و بهم
نگاه کردن . سکوتی که فریاد دردهاشون بود . پدر علی هم اومده نامه
پسرش و برسونه بدست مریم . اومده بود که بگه پسرش به قولش
عمل کرد ولی دیر رسیده بود . حالا همه چی تمام شده بود و کتاب
عشق علی و مریم بسته شده . حالا دیگه دو تا قلب نادرم و پشیمون دو
پدر و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده یه داماد نگون بخت .
ما بقی هر چی مونده گذر زمانه و اینده و باز هم اشتباهاتی که
فرصتی واسه جبران پیدا نمیکنند
نظرات شما عزیزان:

.gif)
.gif)
.gif)

.gif)
.gif)
.gif)

.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)

.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
ولی منم یه عشق داشتم اما الان دیگه تو بغل کسی دیگستو سهم منم از این دنیا تنهایی و بس
.gif)
.gif)
وقت کردی به ما هم سر بزن...
alirezamxm.loxblog.com
nissanmaxima.mihanblog.com

.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
